عید رو میره دوباره ۱۶ ام برمیگرده تا اخر تابستان قطعیه
همسرم خیلی مهربون و مهمون نوازه چیزی نمیگه ولی جدیدا سردردای میگرنیش زیاد شده ازبس جو متشنجه خودمون دوتا خیلی ارومیم تا سر درد هم میگرفت نورارو خاموش میکردیم این خانوم تا میفهمه برق اتاق خاموشه به هر بهونه ای هست سر صدا میکنه یا اون سری نور انداخت تو چشمش
گر نگهدار من آن است که من میدانم ، شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
همسرم واقعا کلافست قبلا تعطیل که میشد زود میومد خونه باهم وقت بگذرونیم حتی تو این فکربود موتور بگیرهکه تایم بیشتریوباهم باشیم الان فراری شده ، زود میاد این میره دم در میگه کجا بودس چرا زود اومدی چرا اضافه کار واینستادی مریضی میای خونه ما میخوایم زنونه باشیم و اینا(اصلا شغلش اضافهکاری نداره) ، دیر هم میاد به خاطر راحتیش به من جلوش میگه اره شوهرت پیش یه زن دیگه بوده دو روز دیگه ایدز میگیریا از ما گفتن بود
گر نگهدار من آن است که من میدانم ، شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
شوهرم رومیشناسن بعدش هم شوهرم اکثر روزا سرکاره اگر بخوان بد هم فکرکنن شوهرم همیشه دیرتر از من میاد خ ...
نه که درسته واقعا هم شوهرتون آدم خوبی باشه در کل نفس کار زشته ما خیلی بد میدونیم ما مجرد باشه دختر بچه شب خونه خواهرش هم نمیزاریم بمونه خیلی زشت میدونیم خصوصا خواهر و دامادش جوان باشن حالا سن بالاتر باشن بحثش فرق میکنه