رفتم خونه یکی از فامیل های شوهرم بعد طرف هر یک ساعت میرفت تو حیات قشنگ معلوم بود داشت عرق میکرد چشماش سیاه میرفت بعد رفتم سرویس دیدم داره سیگار میکشه بعد تا زنش امد انداخت من دیدم واقعا چطور زنش متوجه نمیشه
بزن باران که دین را دام کردند... شکار خلق و صیدخام کردند... بزن باران خدا بازیچه ای شد...که با آن کسب ننگ و نام کردند ❤️🤍💚 و به تاریکیِ امـروز قسم؛ که بلندای شبِ شـهر به سـر خواهـد شـد ✨🕊️🤍
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.