شوهرم بعد از یه دعوا اساسی که هرچی فحش و ناسزا بود باز خودمو جدو ابادو خونوادم کرد از دیشب نمیدونم چرا نگاهم نمیکنه، مقصر هردوایم فرقمون اینه من توهین نمیکنم ایشون هم توهینتی شدید میکنه هک یه چند قسمتی از بدنم کبوده همین...کتک نزدا ولی سمتش رفتم یکی دوبار محکم پرتم داد...دلم برای خونه بابام ، برای آرامشم...برای تمام فصلاش..اتاقم...همه چی خیلی تنگه...یزدانی پسر خوشگلم تو فقط دوسالته کن بخاطر تو همه چیو به خدا واگذار میکنم