دلم خیلی پره

حالا ک متوجه اشتباهت شدی دیر نشده عزیزم. 

مثلا یه سرگرمی برای خودت درست کن ک وقتی اشوهرت میره بیرون احساس تنهایی و دلتنگی نکنی اذیت نشی. 

موارد دیگه هم همینطور که البته فقط اینو مثال زدی

حرف داداشات خیلی باحاله مسئولیت قبول نمیکنیم خخخخخ

ولی از شوخی گذشته

خیلیا از اینکه شوهراشون تنها برن گردش ناراحت میشن. مشکل شما به خاطر پدرت نیست.

یا اینکه میگی برادرام منو نمیبرن بیرون. به نظرم خیلیا این طورن. مثلا برای خودم عجیب بود که خواهرشوهرات اگه شوهرشون نبردن با داداشاشون میرن

حتما موفق میشی چون شما انگیزه ت برای داشتن یه خانواده ی خوب بیشتر از دیگرانه. پس میتونی ان شاالله

الانم میتونی درستش کنی ها😊بگو چقد خوب میشد یه بارم با تو و بچمون بریم بیرون و ازین حرفا..جوری که خودت میدونی قبول میکنه..اون یه بارو سعی کن بهش خوش بگذره..بعضی زن هارو دیدم اصلا تو گردش و تفریحات بیرون فقط نشستن غذا میپزن..خب بلند شو باشوهرت برو کوه..داخل جنگل..کنار آبشار..یکم پایه باش..شوهرمن پز من رو به دوستاش میده میگه زن من پایه تفریحه تیتیش مامانی هم نیست(زن های اونا بجور افاده ای و..)اومدی تفریح دیگه به این فک نکن الان آب نیست..دستام کثیف شد..وااای مانتوم خاکی شد .وای رژلبم پاک شد😁

درست. متوجه شدم

آنگاه میترا (١)گفت:

استاد نظر شما درباره ی زنا شویی چیست؟

پاسخ داد و گفت:

شما با هم متولدشده اید و تا ابد با هم خواهید ماند اما چون بالهای سفید مرگ بر زندگانی تان سایه افکند باز با هم خواهید بود .

آری در سکون یاد خدا نیز با هم خواهید بود اما بگذارید فاصله ای در پیوستگی تان باشد تا نسیم آسمانی در میان شما به رقص در آید.

به یکدیگر عشق بورزید اما عشق را به بند نکشید.

هریک از شما جام همسرش را پر سازد اما هرگز از یک جام منوشید.

هر یک از شما نان خود را با همسرش تقسیم کند اما از یک قرص نان نخورید.

هر یک از شما دل خود را به همسرش دهد اما مبادا چنین بخششی برای اسارت باشد.

مانند ستون های معبد در کنار هم بایستید اما زیاد به هم نزدیک نشوید چون بلوط و سرو در سایه هم نمیرویند...

دقیقا دقیقا

خودت باید برای سرگرمی خودت اقدام کنی منتظر هیییچ کس نموم حتی شوهرت

چه خووووبه که اینا رو متوجه شدی. چه خوب که گفتی برای ما هم یاداوری شد انقد به این مردا گیر ندیم انقدم منتظرشون نباشیم خخخخخخخ

ابن داستان از کتاب پیامبره. واقعا زندگی این شکلیه