2777
2789

یا خیلی خوبم، یا ساده م، یا احمقم، یا بدبختم،

هر بدی که بقیه بهم میکنن مثل آب خوردن از یادم میره و همش روزای خوبی که باهاشون داشتم به ذهنم میمونه و باعث میشه ببخشمشون و دوباره باهاشون خوب بشم تا دوباره بتونن بهم آسیب بزنن،

چه راه حلی بهم پیشنهاد میدین که دلسنگ باشم؟

کینه شتری باشم؟

مثل خودشون باشم...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یه زمانی آنقدر دل آدم از بدی های که دیده پر و لبریز می شه که حتی اگه خودش هم بخواد دیگه نمی تونه اون آدم ها رو ببخشه  شما هنوز به اون نقطه لبریز شدن نرسیدی

ادم کنار میاد، کنار میاد، کنار میاد، بعد یه روز می بینه دیگه نمی تونه کنار بیاد، از همون کنار می زاره می ره!

این اتفاق ممکنه برای هر کسی پیش بیاد

شما خوب بمون 

اگه همه بی معرفت باشن دنیا جای بدی میشه

کینه شتری نباشید

شان شما بالاتره

شما ک نمیخواید شبیه کسایی ک بشید ک دلتون رو شکستن

راه کار فقط یک چیزه 

اعتماد نکنید تا اعتمادتون رو ب دست نیاوردن

بگید بخندید بگردید 

خوش باشید

ولی حرفی ک میتونه بهتون آسیب بزنه نگید پیششون

نزارید جایی قراربگیرن ک بتونن آزارتون بدن

بجای یک نفر

۵نفر ارتباط داشته باشید یا بیشتر

تا وابسته ب یک نفر نشید

ک اگه قهر کنه دلتون تاب نیاره

و هر کس بهتون بدی کرده حتی خانوادتون

ارتباطتون رو باهاش محدود کنید

بزارید بدونن عواقب داره

ولی کسی رو مطلقا حذف نکنید

خودشون میدونن چکار کردن

در سکوت کم رنگ بشید 


یه زمانی آنقدر دل آدم از بدی های که دیده پر و لبریز می شه که حتی اگه خودش هم بخواد دیگه نمی تونه اون ...

فکر میکنم خیلی دیگه لبریز شدم، 

از دوست صمیمی م که 5 سال باهم بودیم خوردم

از دختر عموم که رفیق  بچه گی هام بوده خوردم

از خواهرشوهرم که هم سن همیم و مثل خواهر بودیم خوردم

شبایی بوده تا صبح بیدار بودم و فکر میکردم مگه کجا رو اشتباه رفتم که اینا با من اینطور کردن، ولی به هیچ نتیجه ای نمیرسم،

هرچی فکر میکنم چه بدی کردم یادم نمیاد

همیشه صد خودمو میذارم،شاید اشتباهم همینه

دقیقا خود منراهی نیست ادمای مهربون خوش قلب هیچ وقت سنگدل نمیشن🥲

واقعا همینه...

شبیه یه شیشه دم دست همه اماده برای شکسته شدن.

و بعد تنها کسی که سعی میکنه شیشه ها رو بهم بچسپونه خودمم

فکر میکنم خیلی دیگه لبریز شدم، از دوست صمیمی م که 5 سال باهم بودیم خوردماز دختر عموم که رفیق بچه گی ...

از یه جایی به بعد وقتی خیلی آسیب ببینی و روح و روانت خسته بشه اون موقع تازه می فهمی هیچ کسی و هیچ رابطه ای تو این دنیا ارزشش نداره که بهت آسیب وارد بشه تحقیر بشی یا خورد بشی.  بعدها کلی باید وقت بزاری که تکه های شکسته وجودت کنار هم بزاری تا بتونی سر پا بایستی و به زندگی ادامه بدی 

و افرادی آنقدر اذیتت کردن و بهت حس بی ارزشی دادن که دلت می خواد خودت از بین ببری ولی بعد با خودت می گی منم عزیز دل به خانواده هستم چرا باید خودم حذف کنم چون باب میل یه عده نیستم چون یه عده دوست داشتن عقده هاشون سر من خالی کنند و من مثل بی زبون هایی که کمبود عزت نفس دارن باز دنبالشون راه مژ افتادم که بلکه بتونم دلشون این دفعه با خدمات بیشتر دلشون به دست بیارم  الان می گم همشون برن گم شن امیدوارم به نکبت از این دنیا برن که چه روزهایی قشنگی از زندگی زهرم کردند

ادم کنار میاد، کنار میاد، کنار میاد، بعد یه روز می بینه دیگه نمی تونه کنار بیاد، از همون کنار می زاره می ره!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792