يكي از دوستاي صميميم چند وقت پيش متوجه شد همسرش زن گرفته و از زنه بچه دار هم شده البتع شك كرده بود مدتي بود ناراحت بود تا اينكه بلاخره خود شوهرش اعتراف كرد و بهش گفت كه با يه دختري ازدواج كرده و بچه دار هم شدن..( بماند كه اونن زمان تغريبا يكسال ميگذره از اعتراف آقاهه)، خيلي ناراحت بود و غصه ميخورد و از اين حرفا ولي شوهرش بهش گفته بوده من ولي عاشق توام و تو رو بيشتر دوست دارم و هزار جور دروغ ديگه ناگفته نمونه كه دوستم ٧٠٠ تا سكه مهريه اشه تا اسم طلاق آورده شوهرش كلا گفته من مجبوزم با اين زن جديده باشم و تو نبايد جدا شي من عاشق توام
خلاصه چند شب در هفته شوهره پيش اون زنشه چند شب هم پيش اين نصف به نصف 😕😕 بعد دوستم باور كرده حرفاي شوهرشو و داره باهاش زندگي ميكنه البته بچه هم ندارن و من اصلا نميدونم چجوري حتي شوهرشو عشقم هم خطاب ميكنه 😕😕
من دلم نيومد بهش بگم شايد شوهرت از مهريه ات ميترسع و گرنه اينكه اون خانوم رو دوست داره يه چيز بديهي هستش
نميدونم والا ولي دلم ميسوزه و از طرفي از شوهرش خيلي حرصم ميگيره