2777
2789

یه هفته 

فقط 19 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

من تایم طولانی منتظر مامان شدن بودم🥲 وقتی دیگه بیخیال بارداری شدم دقیقا همون ماه باردار شدم😍 وقتی بی بی چکم مثبت شد سجده شکر بجا آوردم و منو شوهرم کلی گریه کردیم از ذوق🥹ولی از فردای اون روز تا دوماهگی من فقط به فکر سقط بودم😥خدا منو ببخشه همش ناشکری،همش گریه،همش اعصاب خرابی😮‍💨همسرم و دوستام کمک کردن من از اون حال بد بیام بیرون و هر لحظه خداروشکر کنم بابت این نعمت زیباشو😍❤️

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

ما شب خواستگاری گفتیم اگر جوابمون مثبت بود زنگ می‌زنیم که بیشتر آشنا شیم 

بعد سه روز زنگ زدیم

مرا عهدیست با ماهی ؛ که آن ماه آنِ من باشد / مرا قولیست با جانان ؛ که جانان جانِ من باشد 🫂♥️

واسه من حتی تا سه چهار روز بعدم زنگ نمیزدنماهم اصلا زنگ نزدیمممکنه بازنگ نزدن هم پیغام ما هول نیستیم ...

ولی خب کار قشنگی نیس چون بالاخره کسی توی دوراهی میمونه فکرش درگیر میشه 

خواهر مادر خاستگار 😁😁😁خدا رو شکر که شوهر کردم خلاص شدم ایشالا که دختر دار نشم بع دردسرهای نمی ارز ...

اره خیلی رو مخه ولی پسرم تو ازدواج سختیای خودشو داره 😅

دختردائی من یه خاستگار داشت که بعد از جلسه اول دیگه هیچ خبری ازشون نشد تو این فاصله یه خاستگار دیگه اومد و ازدواجشون جور شد بعد از عقدش اون خاستگار اولیه زنگ زده بود که جوابتون چیه زندائیمم گفته بود که دیدیم از شما خبری نشد دادیمش به یکی دیگه . خاستگاره گفته بود خیر سرمون یه مسافرت مشهد برامون جور شد گفتیم بریم و برگردیم بعدا زنگ میزنیم که مسافرتمون طول کشید و تازه برگشتیم ....

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز