از شنبه که همه جا تعطیله باغ گرفتیم با نامزدم و دخترخاله هام و پسرخاله هام که باهم باشیم چند روزو
بعد دختر خالم نمیدونم از روی عمد یا غیرعمد به نامزدم گفت که من قبلا بینیمو عمل کردم
تا الان هم نامزدم همش میگفت تو خیلی بینیت قشنگه و خیلی از بینیم تعریف میکرد منم هیچی نمیگفتم که عمل کردم
از وقتی شنید عمل کردم یجوری ناراحت شد و رفت توی اتاق و چند ساعت کامل تو اتاق بود و خودشو با گوشی سرگرم
کرده
هرچیم باهاش صحبت میکردم جواب نمیداد و بعدشم اخرشب همه موندن ولی بزور بلندم کرد که برگردیم و تو راه هم کلی باهام غر زد که چرا بهم نگفته بودی و این حرفا
گفتم آخه چیز خاصی نبوده که بگم و الان معتقده که من تو عمرم هزارتا غلط کردم و همینجوری پنهونش کردم
واه واه واه مردای قدیمم اینطوری میکردن موقعی که خانوما تو دوران مجردیشون یه تغییری میدادن؟
خیلی آروم رابطتتو با دخترخاله ات کم کن
بگوفکر نمیکردم انقدر کم هوش باشی که نفهمی
بهش میگفتی خوب
