2777
2789
عنوان

امروز یه خواب عجیب دیدم

45 بازدید | 0 پست

دیشب خوبم نمی‌برد ساعت 3 خوابیدم صبح هم نرفتم مدرسه خیلی بدن درد و سردرد داشتم و واقعا هم نمی‌خواستم برم .

بعدش که دوباره خوابیدم یه خواب دیدم دقیق یادم نیست 

اما مامانم زخمی شده بود و خودم یه جور تمساح یا یه موجود عجیب گازم گرفت منم زخمی شدم حالم بد بود داشتم میمردم زنگ زدم آتش نشانی اومد اونا پایین پله ها بودن من بالا میخواستم صداشون کنم کمکم کنین اما صدام نمیشنیدند صدام در نمیومد 

وقتی داشتن میرفتن گمگمه پرت کردم یکی سرش بلند کرد و منو دید اومدن بالا بهم آمپول زدن یکیشون بغلم کرد کمکم کرد منم بغلش کردم 

بعدش صدای مامانم شنیدم که دوید تو اتاق و خودم که داشتم بلند گریه میکردم 

اصلا نفهمیدم چطور گریه کردم کی بیدار شدم بعدش مامانم بغلم کرد دست و پا شکسته واسش تعریف کردم و خوابم گرفت

این کار خداست نه چون میخواستم بمیرم بهم نشون داد که مرگ چقدر ترسناکه 

با اینکه می‌خوام بمیرم می‌خوام خودکشی کنم اما وقتی داشتم میمردم خیلی ترسیدم 

چرا ترسیدم چرا میخواستم زنده بمونم چرا کمک خواستم 

و مشکلم چیه چرا اینجوریم 

فکر و خیال داره دیونم میکنه

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792