2777
2789
عنوان

🖤🖤🖤

82 بازدید | 0 پست


از چه باید بنویسم که قبولش بکنی

از چه باید بنویسم که مسافر نشوی

به چه سوگند دهم، تا که بمانی در من

چه بگویم که گُلِ فصل مجاور نشوی


تا تو بر تاب نشستی نَوَسان من را بُرد

شب جلو رفتی و فردا به عقب برگشتی

و تو هر بار رسیدی، پسِ گوشَت گفتم

عشق مو بافتهء من، چه عجب برگشتی


های بانو اگر از مهلت فردا بروی

یا من از عشوهء لامذهبِ امشب بروم

یا تو از آمدنِ تاب بیفتی به زمین

یا من از لرزِ پس از پنجره از تب بروم


یا اگر زخم بریزند و مداوا نکنند

چه کسی ماندهء ما را ببَرد دور کند؟

تنِ شبتابیِ ما روی زمین باد شود

نور ما شهر هزار آینه را کور کند


تا که این تاب جلو رفت و جلو رفت و جلو

از من و عاقبت و هستیِ من دور شدی

من به پشت سرِ این واقعه محکوم شدم

تو به آن دورترین دامنه مجبور شدی


قبل از آن اوج، قسم دادمت ای عشق بمان

و تو فریاد زدی باز، که برخواهم گشت

پشت سر داد کشیدم قَسَمت کو؟ گفتی

به خدای شب آغاز که برخواهم گشت


ای فرو خورده بغض همه ثانیه ها

جور این ساغر لبریزِ سخن را تو بکش

من بریدم به فنا رفتم و نابود شدم

دور این جن زده را دایرهء وِرد بکش


ای کماندار بزن تیر مرا میطلبد

ای تبر دار بکوب عاقبتش می افتم

یک نفر نیست فقط زود خلاصم بکند

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز