یکم می خوام درموردش حرف بزنم تا راحت شم
راستش آینده برام خیلی مبهمه
دانشجوام اونم دانشگاه آزاد با کلی شهریه می دونم که رشتم آینده چندان خوبی نداره حتی الان دیگه خوشمم نمی یاد از رشتم هیچ علاقه و انگیزه واسه ادامه دادنش ندارم اما مجبورم بخونم
تو دانشگاه هیچ دوست صمیمی ندارم که حداقل بخاطر اون برم
هیچ مهارت یا استعدادی ندارم که بتونم تو آینده ازش استفاده کنم
کاملا یه موجود بی خاصیتم
از طرفی هیچ خواستگار خوبی هم ندارم که به ازدواج فکر کنم
واقعا این آینده ای نبود که در انتظارش بودم
خدا رو بابت نعمت هاش روزی هزار بابت شکر می کنم اما اینکه نمی دونم چیکار کنم آینده ام چی می شه
ریشخند و مسخره کردن دیگران
همش روم فشار نی یاره
من ۴ سال از کنکور دادنم می گذره هنوز اطرافیان ولم نمی کنند بابتش