سلام دوستان من یه خواهر دارم که ازدواج کرده ولی انگار نه انگار که زندگیش جداس یکسره خونه ما هست من واقعا دیگ خسته شدم حتی بعضی شباهم خونشون نمیره ولی من واقعا جلو شوهرش معذبم نمیدونم رومم نمیشه بهش بگم بنظرتون چکار کنم مادر پدرم خیلی بهش احترام میزارن منم حرصم میگیره اگه راه حلی دارید کمکم کنید
انگار مامانم رفته بازار منو نبرده...انگار همه دوستام افتادن کلاس 1 من افتادم کلاس 2...انگار نقاشی 19 گرفتم...انگار همه رفتن اردو به جز من...انگار همه کلاسن من نمیتونم کلاسو پیدا کنم...حالم اینطوریه...