من تو شهر خودمون ازدواج کردم و معمولا تو ده سال خونمون نزدیک به خونه مادرم بود. البته الان ۶ ماهه نیست. با مادرم هیچ وقت رابطه خوب نداشتم. خواهر هم ندارم. با شوهرم هم هیچ وقت قلبا خوب نیستم و اصلا تفاهم نداریم و همدیگرو دوست نداریم. اما تو این سالها راضی به طلاق نشد. دوتا بچه کوچیک پشت هم دارم. همیشه و همیشه احساس تنهایی دارم . قبل بچه دوم سر کار میرفتم. به نظرم تنها چیزی که منو از غم تنهایی در میاورد و حواسمو پرت میکرد و مشکلات یادم میرفت سر کار بود. سرکار بهترین چیز واسه زنه. بچه هم به درد نمیخوره آدمو خونه نشین میکنه