که مادرم نگرانم نیست آخه ۳۲ سالمه و مجردم ولی یکبار نشنیدم که بگه نگرانه که تاحالا ازدواج نکردم اما داداشم که مجرده خیلی براش ناراحته به هرکی زنگ میزنه از مجردیش ابراز ناراحتی میکنه که بچم مثل بچه یتیم ها تنهاست و....
داداشمم هرروز با یه دختر دوست میشه و میارتش خونه مجردیش ازاونور مادرم ناراحتش میشه میگه باید هر دختری معرفی کردن دیگه قبول کنیم برای ازدواج
الان ده ساله که دنبال زن هست براش اما هرجا میرن خواستگاری جور نمیشه