مادر شوهرم خیلی خیلی اذیتم کرده الان مریض هست و برادر شوهرم که تازه ازدواج کرده پیشش زندگی میکنه الان برادر شوهرم با خانمش رفته مسافرت و این خانم تو هیچ مراسم براد شوهر من دعوت نکرد و من نرفتم
مادر شوهرم هزاران درد داره ولی دلم گرفته آخه انگار من کلفت گیر آورده امروز شوهرم از بیرون غذا گرفت ولی زنگ زده میگه زنت چی پخته برای منم بیار و شوهرم اصلا به من هم نگفت ولی زورم گرفته از پر روییش