2777
2789
عنوان

کاشکی بچه پروشگاهی بودم

124 بازدید | 5 پست

میدونم  زندگیاشون سخته میدونم چقد اذیت میشن میدونم همیشه حسرت پدر‌مادر دارن میدونم.....

ولی خب یچیزیو درک نکردن طعم داشتن مادرو پدرو داشتن مادر پدر تو زندگیشون که ترس از دست دادنشون و از دست دادنشون اینقددد سنگینه ک ترجیح میدم جای اونا عذاب بکشم ولی غم اینارو نکشم خیلی خیلی میترسم ک مادر پدرمو از دست بدم خیلی میترسم ک اتفاقی براشون بیوفته🙁🙁هوف

الانم همسایمون ۴۷.۴۸ سالشه تصادف کرده کرده پسرشو دیدم ک چقد خودزنی کردو حالش خرابه میترسممم😭😭😭😭😭😭

کاربری دست دونفره🦋🌸

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

ببین منم قشنگ درکت میکنم ولی یادت باشه ک توام مادر فرزندی خواهی بود و بخاطر بچت باید با این غم در آینده خیلی خیلی دور کنار بیای چون زندگی ادامه داره و بچت ب مادری مهربان و سالم و خش رو نیاز داره ن یک مادر عصبی و همگین و افسرده چهره ای عبوس و بدون انگیزه مخصوصا وقتی میره مدرسه رفت و برگشت از مدرسه چون مخصوصا اون زمان بیشتر ب رسیدگی احتیاج داره بهتره همیشه آینده اول دورتر بعد آینده دور رو ببینی و ب فکر باشی چون تو تنها نیستی و آخری هم نخواهی بود الان مامان من تو سن ۲۶ سالگی ک داداش هاش آخری ک سن ۱۵ ساله داشت مادرش و از دست داد ک یک سال بعد من دنیا اومدم اگ قرار بود دیگ همیشه غمشو داشته باشه نمیتونس زندگی کنه و شاید الانم نبود هنو ولی ادامه داد تو سن ۳۰ داماد دار شد و تونست بهترین مادربزرگ برای نوه هاش باشه حتی نوه هاشو هم بزرگ کرد منظورم و از آینده دورتر و دور این بود اگ متوجه شده باشی چون ن تنها بچه یا یچه هات مادر شاد میخوان بلکه نوه ها هم مادربزرگ شاد میخوان ک مثل بقیه با خوشحالی برن خونه مادربزرگ عشق و حال کنن مثل خواهرزاده هام

.

ببین منم قشنگ درکت میکنم ولی یادت باشه ک توام مادر فرزندی خواهی بود و بخاطر بچت باید با این غم در آی ...

چون منم یک مدتی دقیقا همین حس و حال تورو داشتم و کلی اذیت میشدم و دکترم ب من بعد اینک این موضوع رو درجریان گذاشتم دارو داد چون اگ این حس و حالم ادامه می‌داشت حالم بدتر میشد و ادامه زندگی برام ممکن نبود.....الان حالم خوبه حتی بهش فکر میکنم اذیتم نمیشم چون چندین مثال میزنم ک فلانی و فلانی و فلانی مادرشون رفت ولی ببین الان همشون  و حالشون خوبه چون خدا کاری میکنه ک  کلا داغ و فراغ مادر سریع از ذهن و دل بچه هاش رو فروکش کنه و سریع قضیه رو بپذیرند و کنار بیان و ادامه بدن

.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792