سلام خانوما امیدوارم خوب باشین ، من ادم عذاب وجدانی هستم ومدام فکرم درگیر میشه ازتون همفکری میخوام
حالا ماجرا چیه؟
ماجرا ازین قراره که من یه برادرشوهر دارم که شهر دیگه ای که از ما دوره دانشجوی و تقریبا ۷۰ درصد هزینه هاشو ما میدیم از شهریه دانشگاه تا خوابگاه و اینم بگم سنش هم کم نیست …الان ما شهر نزدیک تری ساکن قراره بشیم و ایشون میخواد بیاد با ما زندگی کنه…من اما از دیروز که شنیدم انگار مخم داره میترکه…یکم از شرایط خودمم بگم که بدونید چقد استرسم بالاست من خودم دانشجوام شهر دبگه ای و حدود دوساله تقریبا هر هفته ۴ساعت رفت و ۴ساعت برگشت تو راهم و فشار درسا و استرس فرسوده ام کرده از طرفی مسائل دیگه ای که تو هر زندگی هست … از طرفی عاشق همسرمم و از طرفی خودمم ادم عذاب وجدانی هستم …من واقعا سخته برام فکرشو که مبکنم انگار حریم خصوصیم از بین میره وکلا راحت نیستم …از طرفی میگم خب اون چ کار تو داره؟ تحملتو ببر بالا ولی باز انگار استرسی میشم…البته اینم بگم که کلا ادمپرتوقعی هم نسبت به ما هست واقعا…ایا من ادم بدجنسیم؟ نمی دونم چ کار کنم … همشو یه جا گفتم که منتظر نشین لطفا بهم همفکری بدین