2777
2789

سلام خانوما امیدوارم خوب باشین ، من ادم عذاب وجدانی هستم و‌مدام فکرم درگیر میشه ازتون همفکری میخوام 

حالا ماجرا چیه؟ 

ماجرا ازین قراره که من یه برادرشوهر دارم که شهر دیگه ای که از ما دوره دانشجوی و تقریبا ۷۰ درصد هزینه هاشو ما میدیم از شهریه دانشگاه تا خوابگاه و اینم بگم سنش هم کم نیست …الان ما شهر نزدیک تری ساکن قراره بشیم و ایشون میخواد بیاد با ما زندگی کنه…من اما از دیروز که شنیدم انگار مخم داره میترکه…یکم از شرایط خودمم بگم که بدونید چقد استرسم بالاست من خودم دانشجوام شهر دبگه ای و حدود دوساله تقریبا هر هفته ۴ساعت رفت و ۴ساعت برگشت تو راهم و فشار درسا و استرس فرسوده ام کرده از طرفی مسائل‌ دیگه ای که تو هر زندگی هست  … از طرفی عاشق همسرمم و از طرفی خودمم ادم عذاب وجدانی هستم  …من واقعا سخته برام فکرشو که مبکنم انگار حریم خصوصیم از بین میره و‌کلا راحت نیستم …از طرفی میگم خب اون چ کار تو داره؟ تحملتو ببر بالا ولی باز انگار استرسی میشم…البته اینم بگم که کلا ادم‌پرتوقعی هم نسبت به ما هست واقعا…ایا من ادم بدجنسیم؟ نمی دونم چ کار کنم …   همشو یه جا گفتم که منتظر نشین لطفا بهم همفکری بدین

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

من باشم‌قبول نمیکنم چون انگار مسئولیت یه ادم دیگه رو به عهدتون میزارن

اگه رسیدگی نکنین مقصرین ،رسیدکی بکنین وقت خودتون گرفته میشه 

همون‌خوابگاه بمونه وگرنه بعید نیست زندگیتون یه مدت مختل بشه بابت بودنش

چند سالشه؟ شما ها چندين؟والا ادم گاهي حوصله خودشم ندارهاگه بحث و ناراحتي پيش نياد و موقت باشه اشكالي ...

 خب فکر کنم تا اخر درسش شاید حدود دو سال … من ۲۹. اون ۳۳. همسرم ۳۹

من باشم‌قبول نمیکنم چون انگار مسئولیت یه ادم دیگه رو به عهدتون میزارناگه رسیدگی نکنین مقصرین ،رسیدکی ...

منم اینطور فکر میکنم ولی ازونطرب عذاب وجدانم میگیرم 

من باشم‌قبول نمیکنم چون انگار مسئولیت یه ادم دیگه رو به عهدتون میزارناگه رسیدگی نکنین مقصرین ،رسیدکی ...

ببین ادم بدی نیست ولی خیلی پرتوقعه. طوری که انگار بچه ما هست، از برادرش که همسر من باشه همه توقعی داره ، اون سری که سه هفته تعطیلاتو مهمون ما بود انتظار داشت همه جا با ما باشه، دست به سیاه و سفیدم نمیزد و من خیلی اعصابم صعیف شد فکر کن خودم خسته  اون تایم تعطیلات منم بود. ولی تو فشار بودم ، به شوهرم گفتم حق بهم میده و خودشم ازین شرایط خسته س 

چند سالشه؟ شما ها چندين؟والا ادم گاهي حوصله خودشم ندارهاگه بحث و ناراحتي پيش نياد و موقت باشه اشكالي ...

ببین دست به سیاهو سفید نمیزنه و تو همه لحظه ها میخواد با ما باشه. منم هر هفته تو مسیرم. یه تایم استراحتی نیاز دارم ازونورم باید تمرکزداشته باشم بتونم رو‌درسم باشم و اینطوری انگار تایمی برای خودم ندارم  انگار دائم زیر زربینم. یه چنین حسی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز