من عاشق بوی خونه خودمم کاملا حسش میکنم برام خاصه میرم بیرون میام در وباز میکنم نفس میکشم،اشناس برام.بوی خونه بابامو میفهمم، بوی خونه پدربزرگمو کاملا با خون وجونم نفسش میکشم یه بوییه با خاطرات بچگیم شادیام همه باهم میپیچه تو دماغم وکسی متوجه اون بو نیست اما من میتونم ساعتها درموردش حرف بزنم