دوستان من با اسرار شوهرم از سرکار اومدم بیرون
گفت خودم خرجی میدم خودم بیمه رد میکنم
هر چی بخوای خودم فراهم میکنم
قبل ازدواجم گفتم من مامانم مستاجره بابا هم نداره باید کمکش کنم
گفت همرو من انجام میدم تو باید بیای بیرون
ما عقد کردیم منم اومدم تو شرکت خودش مشغول شدم
(که تو تایپک قبلیا گفتم) کلا یه پول بخور نمیر بهم میداد دیگه نه به مامانم کمک درستی میکرد نه حتی واسه خونش خرید میکرد
کلی هم رفته زیر قسط و اینا من تنها کار کردم نزدیک ۲ سال تو شرکت خودش
هیچیم نمیگیرفتم میگفتم قسط داره
یه بار دعوای خیلی بد کردیم من رفتم خونه مامانم
بعد اون دیگه براش کار نکردم
موقع اشتی بازم گفت من ماهانه بهت پول میدم به مامانتم باز کمک میکنم
گفتیم باشه
سر ماه به سرماه یه دعواهایی راه میندازه که به مرغ پخته بگی خندش میگیره
یه جوری دعوا راه میندازه انگار دنیا به اخر رسیده
که من هیچی ازش نخوام
من فقط پول ترمیم ناخن ازش گرفتم این مدت تو اشتی
خلاصه الان بازم سر دول با من قهره
برای خودش خیلی خوب خرج میکنه بهترین باشگاه منطقه میره
مکمل های گرون داروهای گرون
ازمایشاش چکاپش و دیر نمیکنه خداد تومن همیشه میده
بیمار هم نیس فقط برای بدنسازی
ولی من اگه چیزی ازش بخوام چیزای کوچیک دعوا میشه
یا خدا نکنه دندون درد بگیرم دهن منو صاف میکنه تا منو ببره دکتر
الان به سرم زده میگم این مه پای هیچکدوم از حرفای شب عقدش نمونده من جرا پای حرفام باشم؟
میگم برم یه جا کار پیدا کنم خرج خودمو مادرمو در بیارم؟؟
خیلی حساسه رو این موضوع در این حد که ممکنه طلاقم بده