چی بگم که آروم بشی
وقتی خودم حال شما رو داشتم هیشکی یه حرفی بهم نزد که آروم بشم کاش یکی یچیزی میگفت تا آروم بشم اونو به شما انتقال میدادم
فقط شوهرم بهم گفت فکرش نکن
البته اول یه فحش به زندگیش و اقبالش داد
دید گریه کردم اینو گفت همین
دوباره به ماه بعد باز برو انتقال بده توکل به خدا کن و آروم باش