چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم *مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم*طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری*غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردم
میخواستم بگم من یک برادر دارم خیلی درگیر خودارضایی شده البته اون خبر نداره من فهمیدم اما فهمیدم و دیدم خیلی دنبال دوست دختره دلم میخواد تو غذاش چیزی بریزم میل جنسی اش کم شه