قبلا برام مهم نبود کی ناراحت میشه ازم یا نمیشه اگر دل کسیم میشکستم مشکل اون میدونستمش
البته بعد یه مدتی سرم به سنگ میخوردو میرفتم معذرت میخواستم چون اونقدرام آدم بدجنسی نیستم و اونا میگفتن بخشیدیم حالا نمیدونم واقعی بوده یا الکی ولی الان که ازدواج کردم خیلی وقتا دلم اینقدر شکسته که ۲ ساعت پشت هم اشکم بند نمیومده اما شوهرم براش مهم نیست انگار گریهام عادی شده یا اهمیتی نداره میشینه تا گریم تموم شه یام شوخیایی میکنه که اون لحظه جاش نیست اما در کل مبشینه تا گریه های من تموم شه حس میکنم دارم کارما پس میدم ولی الان ۱ ساله که همینه من اینقدر اشک کسیو در نیاوردم که الان دارم تاوان میدم