منم تکمیلی داشتم برا همون زیاد نگران هزینه ها نبودم. ولی خیلی از طبیعی وحشت داشتم. فکر میکردم سزارین خیلی شیک و خانمانه است. ولی زهی خیال باطل
ایشالا که زایمانی راحت داشته باشی و نی نی اتو صحیح و سلامت بغل بگیری. این دو هفته هم زود میگذره شاید اصلا زودتر دردات شروع شد.
عزیزم منم ب دکترم پول داده بودم ی هفته قبل کیسه ابم پاره شد مجبور شدم برم بیمارستان دیگه چون دکترم مسافرت بود یک شبانه روز درد کشیدم ک هیچ بعد سزارین شدم ولی خیلی راحت بود اروم خوابیدم حتی بعد ۱۲ساعت خودم بلند شدم و راه رفتم خیلی سبک بود مال من بعد ۳روز خوابیدن هم کلا پاشدم همه کارامو انجام دادم
خوش به حالت برا منم کلا حاملگی و زایمان کابوس بود. تازه من نسبت به سزارین خیلی دید خوبی داشتم. شایدم سختی من به خاطر این بود که کسی نداشتم بهم برسه و نیازی نباشه من کاری بکنم. نمیدونم. ولی یادم شب اول که اومدم خونه دخترم نصف شب شروع کرد جیغ و گریه اومدم بلند شم دخترمو بلند کنم چنان دردی تو محل برش بود انگار شکمم داشت از همونجا دوباره پاره میشد چنان جیغی کشیدم دوباره دراز کشیدم شوهرم اومد کمک کرد با بدبختی و بلند شدم اط یه طرفم دخترم همه اش گریه میکرد بغل میکردم راه میبردمش هرکاری میکردم جیغ هاش تموم نمیشد. چه شبی بود.
تازه من اونقدر خوش خیال بودم تو ساک بیمارستانم مسواک و شونه گذاشته بودم یادم میاد خواهرم ساکمو دید غش کرد از خنده گفت فکر میکنی حالت اینقد خوبه که مسواک بزنی!!!!!
من لگن و کمرم همش قفل میشه به خاطر همین میترسم از عهده طبیعی برنیام و واسه بچه خطرناک باشه
من رفتم پیش روانشناس گفتم که ترس دارم بهم نامه داد که فوبیا هستم دکترمم قبول کردگذاشت تو پرونده م وسزارین شدم....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
