همسایه

خب اون راهکارهای من چه ربطی به دعوایی بودن باباش داره ؟ مثلا الکی بگی مامانت خوابه زنه میره باباشو میاره دعوا که چرا مامانت خوابیده؟ من راهکار دادم ربطی نداره 

فایده نداره فقط بی محلی رو ادامه بدید و میگم با بهانه راهش ندید

بگو مامان نیست اونکه نمیاد داخل سرک بکشه بگو حموما خوابه یا کلا در و باز نکنید بگید خونه نبودیم نمیاد پشت در کشیک بده که 

مثلا اتفاقی ام اومد خونتون شما برو با اخم برو تو اتاق اصلا بیرون نیا اومدی ام بی محلی کن باز برو اتاق یا گاهی الکی حاضر شو بگو مامان دیرمون شد بدو بریم فلان جا بسته میشه یا هرچی 

گاهی ام بلند بلند مثلا برا داداشت داری تعریف میکنی فلانی اومده بود و... داداشت بگه بیخود میکنه هر روز میاد حق ندارید درو بازکنید بفهمم من میدونم و شما یا شما بد بگو غر بزن جوری که بشنوه چه میدونم ازاین کارا کن 

همسایه بغلیمون اهنگ سرو صدا میگفتیم گوش نمیکرد میرفتم کناردیوار بلند بلند میگفتم شیطونه میگه برو فلانش کن نفهمو بچه خوابیده اسایش نداریم اهنگ میخوای واسه خودت ن درو همسایه یا بچه روبرویی تندتند میومد الکی میگفتم خوابیم میریم بیرون هم خودش هم مامانش کمتر اومدن 

خلاصه کوتاه بیایید بدتر میشه 

وقتی جواب میگیری مامانت پایه باشه ضد حال بزنه اون پررو ترمیشه و سوارتر

هیچی دیگه برو حرصاتو بخور نهایت هربار اون زنه میاد تو سریع برو بیرون اینطوری شاید مامانت اصلاح شد

البته قبلش با برادرت درمیون بذار بگو نقشه اس بگو مامان کاری نمیکنه اینطوری شاید مامان واسه اینکه من بیرون نرم دیگه درست بشه.بگو که بعدا مامانت داداشتو نندازه به جونت حرصشو سرت خالی کنه 

واسه همون میگم با داداشت هماهنگ کن فردا مامانت بره به داداشت بگه داداشت پشتت باشه بگه خودم میدونم یا جای این زنه این خونس یا جای ما

اینطوری شاید مامانت تغییر کنه به حرف شماها گوش کنه