من بدتر از تو بودم بخدا. خیلی بددددتر بودم.
جوری که شوهرم کلافه شده بودم از دستم و سرم دادو بیداد میکرد. میگفت پاشو جمع کن خودتو چته بابا. من مُردم اینطوری گریه میکنی . یک شبانه روز کامل نخوابیدم و فقط و فقط گریه کردم.
شوهرم اصلا بچه نمیخواست. خودم ازش خواستم. چون داشت دیر میشد دیگه. به اصرارمن قبول کرد. هیچوقت حرفی نمیزد . هربار پریود میشدم چیزی نمیگفت و انگار براش مهم نبود. اینبار که گریه های منو دید دلش شکست و اعتراف کرد که خودم بدتر از تو ناراحتم و دلم بچه میخواد.
توی اوج ناراحتی داشتم از خوشحالی بال درمیاوردم که اونم دیگه از ته دلش نی نی میخواد.
مردها به روی خودشون نمیارن. اذیتش نکن. خودش ناراحته و به غرورمردونگیش برخورده که چرا قدرت باردارشدنِ زنشو نداره .
به روش نیار. و اصلا غمتو جلوش بُروز نده. با خدا حرف بزن و سرنمازت باهاش دردودل کن. اون خودش بهتر میتونه کمکت کنه عزیزم. ایشالا بحق بی بی فاطمه زهرا زودی بیای خبر بدی و بهم بگی که بارداری. ایشالا خدا بحق امام زمان بهتون بچه سالم و صالح و خوشگل بده اونم دوقلو 😍😙آمین