اینو ساعت ده نوشتم ک سقف تاپیکام پر بود ارسال نشد
الان کپی کردم
3 صبح میره 9 شب میاد
توی اون تایم نیم ساعت میاد میره حموم و شام میخوره بلافاصلههههه باید جاشو بندازم بره بخابه و برم 20 دقیقه ای هم دستو پاشو ماساژ بدم و میخابه
بخدا این چند روزه یه کلمهههه حرف نزدیم تازه همش دعوایی هم شده ولی من کلا پامو تو کفشش نمیکنم بخاطر بچه هام ک نترسن از دعوامون
من دلم یکم حرف زدن میخاد دلم بغل میخاد دلم محبت میخاد
چیکار کنممم خدا بخدا وضع همیشگیه ماست این
حتی جمعه هم سر کاره کم پیش میاد جمعه تعطیل کنه
یکم پیش گفتم چایی دم کنم گفت چای چی کوفت چی جامو بنداز بخابم بابام خستم
بغضم گرفته