درمورد یاری که دور از ماست:(
از ماست که بر ماست
دوری و دوستی
همه عمر برندارم من سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی!
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
خیال من شده اویی که بیخیال من است😂🙂
دلتنگم و دیدار تو درمان منست
بیرنگ رخت زمانه زندان منست
« تا ترا از دور دیدم، رفت عقل و هوش من
میشود نزدیک منزل کاروان از هم جدا »
-تبریزی
خیلی مرتبط نیست 😁 شعرای قشنگی داشتم اما همشو دلیت کردم
می نویسم که "شب تار سحر می گردد"
یک نفر مانده ازین قوم که برمی گردد...
من به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود
عزیز رفته سفر کی برمیگردی چشمونم مونده به در کی برمیگردی رفتی و رفت از چشام نور دو دیده
شرمنده همین یادم اومد شعرم نیست آهنگه😐😂
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
