2777
2789
عنوان

رضایت مادر

32 بازدید | 0 پست

(3) رضايت مادر

رسول خدا صلي الله عليه و آله در كنار بستر جواني حاضر شدند كه در حال جان دادن بود. به او فرمود: بگو (لا اله الا الله).

جوان چند بار خواست بگويد، اما زبانش بند آمد و نتوانست. زني در كنار بستر او نشسته بود. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله از او پرسيدند: اين جوان مادر دارد؟

زن پاسخ داد: آري! من مادر او هستم.

فرمود: تو از اين جوان ناراضي هستي؟

گفت: آري! شش سال است كه با او قهرم و سخن نگفته ام!

فرمود: از او بگذر!

زن گفت: خدا از او بگذرد، به خاطر خوشنودي شما اي رسول خدا!

سپس پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به جوان فرمود: بگو (لا اله الا الله).

جوان گفت: (لا اله الا الله)

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: چه مي بيني؟

- مرد سياه و بد قيافه اي را در كنار خود مي بينم كه لباس چركين به تن دارد و بدبو است. گلويم را گرفته و خفه ام مي كند!

حضرت فرمود: بگو اي خدايي كه اندك را مي پذيري و از گناهان بسيار مي گذري، اندك را از من بپذير و تقصيرات زيادم را ببخش! تو خداي بخشنده و مهربان هستي. (2)

جوان هم گفت.

حضرت فرمود اكنون نگاه كن. ببين چه مي بيني؟

- حالا مردي سفيدرو و خوش قيافه و خوشبو را مي بينم. لباس زيبا به تن دارد. در كنار من است و آن مرد سياه چهره از من دور مي شود!

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: دوباره آن دعا را بخوان.

جوان بار ديگر دعا را خواند.

حضرت فرمود حالا چه مي بيني؟

- مرد سياه را ديگر نمي بينم و فقط مرد سفيد در كنار من است. اين جمله را گفت و از دنيا رفت. (3)


همسایه کریمه اهل بیت ع.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته