سلام جیگرااا. من یه جاری دارم که باهم عقد کردیم.ما مشهدیم اون تهرانی
اما اون تابستون رفت سرخونش
اوایل خواهرشوهرم خیلی ازش تعریف میکردن اما وقتی براخرید عقدش اومد همه ازش متنفرشدن . چون دست میزاشت رو هرچیز گرونی ....بااینکه میدونست اوضایع برادرشوهرم خوب نیست
رفتن براش سرویس خریدن با سیلقه خودش اما بعد همه جارو پر کرد که من نمیخواستمش
به زور خواهرشوهرام میبرد بعد گفت شما دنبال من میومدین نباید میومدین
میاد مشهد دست به سیاه وسفید نمیزنه
خیلی بی حجابه ...باخواهرشوهرام همش بحث داشت
وهمش غیبت منو میکرد که من الم من بلم و خواهرشوهرام بهم میگفتن که جاریم همچین حرفایی میزنه بعدا فهمیدم اونام قبول داشتن و اززبون خودشون میگفتن یعنی با حرفای جاریم موافقن
خواهرشوهرم همش اداشو درمیاورد .تا اینکه تو مجلسش مامانش بهش خونه داد و خودش از قبل ماشین داشت ...همه نظرشون برگشت
الان حرفایی که جاریم میزدو خواهرشرهرم مسخرش میکرد رو از زبون خواهرشوهرم میشنوم...
حس میکتم منو کلفت میدونن اونو باکلاس
هرچی متلک بهم میندازن اما اون هیچی
باهاش میرن بازار به من یه زنگ نمیزنن
خیلی ناراحتم