دلت میخاد یه جاهایی رو با شوهرت بری
وقتی میری تو صف بانک شوهرت پیشت باشه
وقتی میری یه سرم بزنی مردت باهات باشه بره داروها بگیره
وقتی میری خرید کنی یه مرد باشه با صاحب مغازه چونه بزنه
یه جاهایی من عمیقا دلم یه مرد میخاد کنارم باشه دیگه کم کم خجالت میکشم همش با پدرم برم اینور اونور