2777
2789
عنوان

کسی تعبیر خواب بلدهه

62 بازدید | 14 پست

خواب دیدم با مردی که دوسش دارم توی یه دریا افتادیم که شب بود هوا هم تاریک بود یه آدم خیلی بزرگ و زخمی هم توی آب بود اول میخواست اذیتمون کنه بعدش که من پانسمان هاشو عوض کردم و بهش مسکن دادم دیگه اذیتمون نکرد 


هی تهوع داشتم بعدش فهمیدم باردارم برگشتیم شهرمون و رفتیم سر کار یه دفعه درد بدی گرفتم دیدم یه بچه جلوی یه ماشینه که با سرعت زیاد میاد رفتم هولش بدم اون ور یهو استرس گرفتم خونریزی کردم نه موبایلی داشتم و نه پولی نمیدونستم چطور به همسرم زنگ بزنم خلاصه 


همه چی بهم ریخته بود منم درد وحشتناکی داشتم داد زدم اونم نمیدونم از کجا پیداش شد و فقط داشت گریه میکرد از حالِ بدِ من بچه هامونم دوقلو بودن یه دختر و پسر خوشکل

بسلامتی

 ازین میترسید که چون ۲۸ سالتونه ۴ سال برید دنبال علاقتون وقتی تمومش کردید بشه ۳۲ سالتونه؟😵‍🤯 شما چه اون رشته رو بخونید چه نخونید چند سال دیگه میشه ۳۲ یا حتی ۴۰ سالتون🤫 پس چرا وقتی قراره در هر صورت بشه ۳۲ سالتون هدفتون رو دنبال نکنید😉🙃    

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

این تعبیرش زیاد غذا خوردنه

 ازین میترسید که چون ۲۸ سالتونه ۴ سال برید دنبال علاقتون وقتی تمومش کردید بشه ۳۲ سالتونه؟😵‍🤯 شما چه اون رشته رو بخونید چه نخونید چند سال دیگه میشه ۳۲ یا حتی ۴۰ سالتون🤫 پس چرا وقتی قراره در هر صورت بشه ۳۲ سالتون هدفتون رو دنبال نکنید😉🙃    

اگه با اقایی اشنا داری میشه رابطه ی خودتون خوب و همدلید اما شرایط کشور و اقتصادی سخته اما با انعطاف تو این سختی ها اسون میشه ، به ارزوهات میرسی اما با کمی ناراحتی و سختی و نهایتا زندگیت توام با خوشی و سختیه اما مطلوبته

بگو اباجی 😅

یه عقابی بالاسرم پرواز میکرد میخواست چنگ بزنه منو وپسرم بهش یه تیکه گوشت پرت کردیم باز نرفت یهو بابام گفت بزارین بگیرمش بندازم قفسش،وقتی بالشو گرفت انگاری بازوی ادمیو گرفته (محکم طوری که میخواست بشکنه)من دلم سوخت براش 

دومی

دیدم عموم میگن وسط خونش چاه فاضلاب باز شده افتاد توش ،من رسیدم خونش که اورژانس نجاتش دادن بلوز نداشت یه طوری که انگار سکته کرد،اما باهاش حرف زدم گفت حالم خیلی خوبه

یه عقابی بالاسرم پرواز میکرد میخواست چنگ بزنه منو وپسرم بهش یه تیکه گوشت پرت کردیم باز نرفت یهو بابا ...

خودت و پسرت در شرایطی هستی که قانون یا چیزی قدرت مند بخواد بهتون سلطه کنه ؟ اگه اره تو خیلی نگرانی و مدام میخوای دفاع کنی و پشتت به پدرت گرمه ولی از زیاده روی پدرت هم میترسی نهایتا نگران نباش چون خطر دوره ازتون 

شما عمویی داری که بهش عمیق فکر میکنی احتما تنهاست یا زن عمویی داری که فکر میکنی خیلی به عموت نمیرسه و عموت دچار قلیان احساساته و گرفتار اما در ظاهر خودش رو خوب و قوی نشون میده در هرحال تو درست فکر می کنی و اون ظاهر رو خوب نگه میداره 

اگر درست بود بگو 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792