یه رفیقی دارم دو سال و نیمه عقده سال اول گذشت خواستن عروسی بگیرن ی جونی از نزدیکانشون مرد
ی سال موندن چند روز دیگه عروسیشون بود کلی ذوق و خرید پخش کردن کارتای عروسی و ....
خاله ی دوستم سر اینکه با دختراش بحثش شده خودکشی کرد مرد دیروز!
واقعا موندم وقتی میدونست خواهرزادش بعد نزدیک سه سال قراره عروسی بگیره چرا همچین کاری کرد؟
هر چقدر هم سختی کشیده باشه هر چقدرم اذیت شده باشه میتونست بعد این مراسم انجام بده
شهر ما هم رسمه تا نزدیک یک سال یا یک سال کامل دیگه عروسی نمیگیرن
دختره داره دق میکنه