یه مدرسه رفتم برای کارآموزی معلمی پولی قرار نبود بهم بدن فقط قرار شد یاد بگیرم ک به عنوان یک نیرو در سال بعد ازم استفاده کنن
ولی تا دلتون بخواد ازم کار کشیدن
برو برگه چاپ کن...برو بچها رو ببر ورزشگاه...پرونده ها رو ثبت میکردم
خلاصه ک حتی وزن کم کردم...تا اینکه مامور بیمه اومد و گفت چون بیمه نیست دیگه نیاد...با دل شکسته اول صبح برگشتم خونه....حتی منتظر نموندم باقی پول تاکسی روپس بگیرم...
کرونا اومد..شرایط بدتر شد...ولی خب من کاره فیلم و عکس شروع کردم..و خورده ریز کار میکردم...اون بین تدوین فیلم هم شروع کردم یاد گرفتن...
از یه مدرسه سطح بالا باهام تماس گرفتن که واسشون کارای تولید محتوا انجام بدم و باهام قرار داد بستن...
بدون اینکه خودم برم دنبالش خود خدا منو تو این مسیر هدایت کرد...هنوز نمیدونم حکمت اون سال چی بود...شاید خدا دوست نداشت من ۹ ماه علاف کار کنم بدون حقوق...
الان بنظرم همه چیز با عزت تر اتفاق افتاد...
امروز که تدوین فیلم رو واسش ارسال کردم کلی تعریف کردن و خوششون اومده بود😍❤️
بازم شکررت خدا 💚😍📸😍🙏💛🧡❤️
بماند به یادگار
۱۴۰۳/۰۹/۰۷