نه نماز میخونم نه با خدا حرف میزنم نه به خودم میرسم نه غذاهای خوشگل و خوشمزه میپزم همش چیزای ساده و بی تزئین نه با همسرم خوبم از
همه بدم میاد چند وقته با دخترم بازی نکردم براش شعر نخوندم حتی حموم رفتن و آهنگ گوش دادن و حای فیلم دیدن یا مهمونی بهم خوش نمیگذره
به بعضیا حسودیم میشه اصن آدم حسودی نبودم قبلا از بعضیام متنفرم نمیدونم چرا
وای خدا خستم دلم میخواد پاشم یه کاری کنم یه نماز بخونم یه جارو کنم یه غذای خلاقانه و جدید بپزم کیک بپزم اصن حال ندارم پاشم دلم فقط بخور و بخواب میخاد، حتی تو شغلمم بی انگیزه م فقط منتظرم ساعت ۱شه بیام خونه
کی اینجوریه بیا باهم گریه کنیم