بچها مادر من خیلی حسوده طوری که من دخترشم باهام حسادت داره اخه نمیگی مادرمن با موفقیت من تو سربلندمیشی از پدرم که متنفرم خیلی عصبی ورواني و خداازش نگذره واسه هیچ کدوممون که پدری نکرد نه پول توو جیبیمونو میده نه براایندمون کاری کرده مادرمم خیلی زنه ساده ایه فقط بامن حسادت پدشمنی داره نمیدونه من دوستشم همه ی اونا واسه نیاز اطرافشن پدرمن کارگر ومادرم کارمنده پول توو جیبیاشم از مادرم میگیره یعنی بجای شوهررفته یه بچه رو بسپرستی قبول کرده اصلا انگارن انگار پدره نه باهامون رفیقه نه مسئولیت پذیر این پسط فقط من اذیت شدم بخاطر لذتای خانوم و اقا کثافطا
مادرم حاضره من سقط شم ولی ابروش حفظ شه فقط بفکر خودشه اصلا من و وجدانم واحساساتم واسش مهم نیستیم همیشه ام فحشای بد و رکیک ازدهنش بیرون میادوبهم میندازه و خونمونم همیشه سرچیزای الکی دعوا بود پول و .من هدفم از دانشگاه رفتن فقط جدایی از خانواده بود بحثهشونم گفتن امسال برام خونه نگرفتین منم دانشگاه نمیرم سرعمین فکرای کثیفشون نمیذارن خونه بگیرم و باید خانواده تحمل کنم ادم خانواده نداشته باشه بهترازاینه که یه خانواده بدوسمی داشته باشه 🙌🏻