عزیزم امیدت به خدا باشه،روزی 100بار شکر گزاری کن قول میدم همه چی حل شه
باز باران!
باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه
خانه ام کو ؟؟؟ خانه ات کو ؟؟؟ آن دل دیوانه ات کو ؟؟؟
روزهای کودکی کو ؟؟؟ فصل خوب سادگی کو ؟؟؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین
پس چه شد دیگر ؟ کجا رفت خاطرات خوب و رنگین ؟؟؟
در پس آن کوی بن بست در دل تو آرزو هست ؟؟؟
کودک خوشحال دیروز
غرق در غم های امروز
یاد باران رفته از یاد
آرزوها رفته بر باد
بــاز بــــاران بــاز بــــاران
می خورد بر بام خانه
بی ترانه
بی بهانه
شایدم گم کرده خانه ....
دیگه این شرایط تا اخر که اینجور نیس بالاخره تموم میشه،خیلیا این شرایطو دارن باید تحمل کنی،من ک ی بار شوهرم ب مشکل برخورد مجبورشدم واسه زندگیم طلاهامو بفروشم ک شکرخدا حل شد مشکلمون
عزیزم،همه اول زندگی اینمشکلات و دارن،مگه خونوادش کمکتون نکردن
چرا كردن اونم با زجر پدرمونو در آوردن تا دادن باباش كه واسه عروسي كلي غر زد كه ندارم و اين حرفا بعد نصف شاباشامونو گرفت و گفت كمك خرجم بشه چون زياد خرج كردم در صورتي كه ٢ ماه بعد عروسي ٣٠٠ مليون گذاشت رو پول خونش خونشو عوض كرد.خوب اين نامردي نيست؟؟؟