تو دوران نامزدیم، نه میزارن باهم بریم بیرون نه برم خونشون بعد سه ماه میخاد بیاد نامزدم از شدت دلتنگی، بابام میگه چرا میخاد بیاد شب بمونه، یعنی دیگه دارم روانی میشم از دستش ، میگه یک ماه دیگه عروسی کن برو
زمانی که استخوونام در حال خورد شدن بود زمانی که پر از درد بودم خدا بود که نجاتم داد خدا بود که نور امید رو در سینه من تابوند بهترین مرهم بهترین یار و رفیق من خداست اندازه تمام آسمان و زمین شکرت ای بی نهایت ای بی همتا ای مرهم❤️💕😍💞💫💚دختری از خطه شمالم😉🥰
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.