تنها_اما_با_خدا مدیر عضویت: 1402/12/25 تعداد پست: 1864 عنوان بابام ( ) میبینه | مشاهده متن کامل بحث + 344 بازدید | 18 پست مطمئنم تنها میشه میبینه ریسنت سرچارو اینارو میزنم هموناس یا کلا پاک شدسبه بهونه خواب بعد ظهر میره اتاق ووو ازون فیلم خاکبرسی ها میبینهاصلا نمیخوام به مامانم بگم چون میدونم ظرفیت شنیدن حقیقتو ندارهولی چیکار کنم خیلی سردرگمم همه خوبن مگر اینکه خلافش ثابت شه، همه چیز متقابله برای من، احترام میذاری احترام میبینی و بلعکس دنیا خیلی جای قشنگیه 1403/08/14 | 00:13 0 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
ثروتمندم عضویت: 1400/09/14 تعداد پست: 12460 به شما ربطی نداره ها اگه دلت خنده خواست وارد این تاپیکم شو سوتی های کاربرا توشه کلی میخندی 😁 اگه دلت وا شد اگه دوست داشتی واسه حاجتم صلوات بفرست دوست خوبم ❤️. https://www.ninisite.com/profile/forum/topic?topicId=9894483&slug=%D8%B3%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%81%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA&postId=389290421
nastaram عضویت: 1398/12/24 تعداد پست: 48588 عزیزم این مسائل به رابطه پدر و مادرت مربوط میشه نه رابطه پدر و فرزنددخالت نکن❤️🙏🏻 آزادی بیان و آزادی قلم می تواند توسط یک قدرت بزرگتر از ما گرفته شود، اما آزادی اندیشه هرگز !📚🌱❤️🩹. دزدی مرتبا به دهكده ای ميزد، ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﺷﺒﻴﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺯﺩ، ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ. ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ: ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ؛ ﺩﺯﺩ، ﺧﻮﺩ ﮐﺪﺧﺪﺍﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩﻥ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻪﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮ، ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺎﻗﻞ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺍﻭﺳﺖ.ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ﻭقتی ﺍﺣﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎ می ﺷﺪﻧﺪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻣﯿﮕﻔﺖ:ﺩﺯﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮎ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ، ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﯼ، ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺑﻬﺎﻳﺶ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ، ﺍﻧﻌﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ....
flfateme عضویت: 1401/11/06 تعداد پست: 1118 بابای منم میبینن فهمیدم باهاش هیچی که نمیشه گفت فقط بدتر میشه تلگراممو دیدم همشو حذف کردم باز رفتم ب ... متاسفانه بابای منم با اینکه سنی ازش گذشته میبینه کاریش نمیشه کرد