2777
2789
عنوان

بین عقل و قلب گیر کردم

241 بازدید | 22 پست

توروخدا راهنماییم کنید 

من با ی پسر حدود ۵ سال دوست بودم یک سال از من بزرگ تر و ما واقعا هم میخاییم ولی پا پیش نمیزاره میگه فعلا وضع ام اوکی نیس بهش میگم با کم هم می‌سازم میگه ن سنمون کمه فلان.جدا از اینا خانوادش راضی نیستن

من الان واسم خاستگار اومده وضع پسر خوبه 

قضیه خاستگار هم ب دوس پسرم گفتم میگه تو فعلا دانشگاه میری ازدواج نکن حتی گفتم پا پیش بزار برام خاستگار اومده میگه ازدواج نکن من هنوز ی ماشین ندارم چجوری بیام جلو . واقعا نمیدونم چیکار کنم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کاش ب همین آسونی بود نمیتونم دل بکنم میترسم پشیمون شم

اگه واقعا دوست داشته باشه ترس از دست دادنت میفته به جونش حتما میاد خواستگاری

یا با خواهش و التماس میخواد به پاش بمونی نه اینکه بگه فعلا میری دانشگاه ازدواج نکن!😐

خانوادش هم راضی نیستن ازدواج هم کنی عذابت میدن

آیندتو به خاطر کسی که هنوز تکلیفش با خودش معلوم نیست خراب نکن 

جدا از این دلتو با خودت صاف کن ببین میتونی ازدواج کنی وقتی فکر و قلبت درگیر شخص دیگه ایه 

به چیزی کمتر از بهترین هایی که خدا برایت در نظر گرفته راضی نشو .🪷
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  2 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  3 ساعت پیش