عزیزم وقتی مادر بچشو نه ماه در شکمش نگه داشته و عاشقشه ببین خالقی که روحشو در انسان دمیده چه عاشقی بوده رفتن پیشش باعث خوشحالیه نه ترس
میدونم عزیزم چون کلا عشق خدا خیلی بیشتر از اونیه که بشه تعریف کرد منتها من مثال زدم که یه بعد کوچولو رو تجسم کنیم
هرچی باشه عشق خدا نسبت به بنده اش خیلی بیشتر از عشق مادر به بچشه برا من همین دلیل بزرگیه برا نترسیدن از مرگ
ممنون ازت
عزیزم ان شاءالله خدا به عزیزانت و خودت عمر با عزت بده و همیشه در کنار هم خوش باشید بیشتر از مرگ و چیزهای منفی که تو ذهنیتمون تا حالا بوده به خوبیهاش و زیباییهاش فکر کن به اینکه مثلا الان نیاز به خوراک و مسکن و ... داریم ولی بعداز مرگ این نیازمون از بین میره میریم پیش معشوق و... بهترینهارو برات آرزو میکنم دوستم
من از مردن نمي ترسم فقط توو مدت كوتاهي چند تا آشناهام خيلي بد مردن و به اصطلاح عاقبت بخير نشدن با همه تلاششون و زندگي خوبي كه داشتن
اولين ترس من از مرگ اينه كه روحم تو كالبدم جا بمونه و تمام بلاهايى كه سر بدنم مياد رو بفهمه، مثل تو قبر گذاشته شدن، گذاشته شدن سنگ لحد و كرم خوردن بدن! بعد مى رسه نوبت بقيه اش كه هنوز خيلى برام قابل درك نيست!
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
