چندین بار مچ شوهرمو گرفتم اوایلش میمردم ولی دیگ انقد روحم اسیب دیده نمیدونم چیکار کنم طلاق بخام بگیرم میگم خانوادم از لحاظ روحی چیمیشن و کلا از طلاق میترسم قبل از منم نامزد کرده بود و جدا شدن چون دختره مچشد گرفته بوده و اون از من نترس تر بوده منم عقدم هنوز نرفتیم سرخونه زندگیمون خدا میدونه اون موقع میشه امشب خود یکی از اون زنا بهم پیام داد ک شوهرتو جمع کن واقعا زندگیم سیاه شده نمیدونم چیکار کنم
هیچی با ی بچه بمون بعدا طلاق بگیر چقد خنگی داری میگی اوضات چبه باز دنبال حرفی ؟؟؟؟عقدی چیزی ازدست نمیدی اینو بدون ته تهش خودتی و خودت ،،،خانواده و اینا حرف بفکر خودت باش. اینو ازمنی ک این راه رفته بشنو
اگه میدونی خائنه ولش کن
امشب بهش پیام دادم کلی بدو بیراه گفتم نمیدونم دختره راست گفته یا دروغ چون باهم دعواداشتیم میخاد کرم بریزه یا ن،ولی در کل دیگ خسته شدم حرفاتو قبول دارم ولی تو خانواده ما طلاف تابوعه از طرفی واقعا دلم برا مامانم میسوزه تنها اینهمه سال زحمتمو کشیده حالا طلاقمو ببینه
مامانت الان طلاق نبینه بعدا با ی بچه طلاقتو میبینه ،،،،تو راهروهای دادگاه یا تو کاخ شوهرت خودتی و خودت هیچکس کنارت نیس ،،،امثال تو زیادن سنت شکنی کردن حرف شنیدن ترد شدن دلشون شکسته کنایه شنیدن دشمن شاد شدن ولی هیچی ارامش عصاب نمیشه اگه موندی و خیانت دیدی روانی میشی دیگه خوددانی نخا ک تجربه دیگرانو تجربه کنی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
