یه دعوای خیلی بد کردیم من چند ماهه پولامو جمع کردم خواستم گوشیمو عوض کنم آیفون بگیرم خودم کارمندم و پول خودم بود.
حالا با شوهرمم تو فکر خونه خریدن بودیم تا گفتم بیا بریم گوشی ببینم سریع گفت نه و من میخوام خونه بخرم منم گفتم من چند ماهه دارم جمع میکنم و کلی بهم حرف زد ک تو عقل نداری و این حرفا
بعدش رفتیم سر معامله و خونه معامله کردیم منم برگشتنی گفتم من اختیار هیچی رو تو زندگیم ندارم دارم کار میکنم اما اجازه ندارم چیزی که دلم میخواد بگیرم بحث بالا گرفت منم گفتم تو حق نداری رو کل پول و طلاهام حساب کنی حالا که اینجوریه نمیدم بهت کلی منو زد
میخواد وام مسکن بگیره رو کل حقوق منم حساب کرده نمیتونم نفس بکشم
خیلی حالم بده