از اول خانواده شوهرم منو نمی خواستن با این که رمین دار بودن کمترین کمکارو به تنها پسرشون کردن و من و بچه ۳ سالم با عذاب با کمترین امکانات زندگی می کنیم حتی به لباس بیرونو ۳ ماه تابستون شستم و پوشیدم. پارسال مادرش دخالت کرده بود که برید تو حومه پردیس اجاره کنید ارزونتره و این در حالیه که من تمام طلاهامو فروختم ماشینو با طلای من خریده شوهرم و تو کل زندگی با فروش طلاهای من زنده موندیم و خودش هر بار یه طلای جدید می نداخت در حالی که می تونست به پسرش کمک کنه. منم وقتی گفت برید حومه زدم تو روش همه اینارو الان یه ساله قهر کردن قبلا که قهر می کرد شوهرمو منو می برد به زور خونشون تو قم از تهران تا قم می رفتم جواب سلاممو به زور می دادن این دفعه دیگه نرفتم تا این که امروز همشون رفتن خونه خواهر شوهرم و شوهرم هم بدون من و بچن رفت در حالی که همو می دیدن جلوی دامادشون سکه یه پولم کردن حالم خیلی بده خیلییی...
خب چرا ناراحتی
شما مگه چقدر طلا داشتی ک میگی همه طلاهامو خونه و ماشین خرید؟دیگه پول طلا ب خونه و ماشین نمیرسع اخه
بنظرم شما خودت هیچ مدیریتی نداری. مادرشوهر نظرش رو گفته حکم ک نداده. بعدم خونه داشتن پردیس خیلی بهتر از مستاحری هست
بدرفتاری شونم تقصیر شوهرته. باید بهشون تذکر میداد
چه قدر بد حرف زدی و چه قدر که اشتباه خوندی من یعنی دروغ میگم؟ آره من تمام طلاهامو دادم ماشین خرید کی گفتم خونه. و البته ایشون فرمودن برید تو حومه پردیس مستاجری کمتر پول مستاجری بدید. و خودشون دامادشونو مجبور کردن تو منطقه خوب تهران برای دخترشون خونه بخرن. شوهر منم دهن بینه و اومد بهم گفت اگر اونجا نشینی باید طلاق بگیری و من ۲ ماه تمام گریه می کردم و دنبال خونه جدا می گشتم خونه ۳۰ متری و خونه های درب داغون که پیدام نشد آخر. که طلاقم بده با یه بچه. شما بیا جای من مدیریت کن اگه بلدی..
