بچه ها یکم طولانیه فقط لطفا کمکم کنید
من تو عقدم شوهرم اینا کلا۳تا داداشن.دوتا بردارشوهرم دارم که یکیش از من بزرگتره که تازه عقد کرده . ی برادرشوهرم دارم همسن منه.برادرشوهر کوچیکم پیش نامزد من تو مغازه مرغ کار میکنن باهم.یدونه هم برادرشوهری ک تازه عقد کرده مغازع بدلیجات زده دقیقا چسبیده به مرغ و کارش جداس برا خودشه.
حالا جدا ازاین دوتا.ی مغازه ماهی زنده هم شوهر من با برادرشوهرم که نامزده باهم شریک زدن حالا اسمش شریکه ولی بیشتر خرجو شوهر من گذاشته
الان ی مشکلی دارم با جاریم ۱۷سالشه من۲۰ سالمه نمیدونم حق باکیه
جاری من تو بدلیجاتی خودشون میمونه میچرخونه اونجارو شوهرشم تو مغازه ماهی
از اینور چون شوهرمو برادرشوهرکوچیکم باهم تو مغازع مرغن واونجا هیچ ربطی ب جاریم نداره.چندباری اومده فیله برداشته برده خونشون .که نامزد من بعدش فهمید کلی ناراحت شد چون هنوز ازدواجم نکردن.مثلا شوهر من ک ماشین میخرید یهو فکر میکرد اونم شریکه میگفت ماشینه ماس.یا یکی دوبار گفت مغاززه ماهیمون فلانه و اینا منم ناراحت شدم ب شوهرم گفتم بابا مگه تو مغازرو نگرفتی پس چرا این همه چیو برا خودش میدونه که نامزدمم ب داداشش گفت اونم دیک تکرار نکرد
حالا الان یاد گرفته کارت مغازه که دست برادرشوهرکوچیکمه و میگیره میرع مثلا برا خودش خوراکی بخره درصورتی ک خب تو مغازه خودشون درامد داره هرروز..حالا دیروز اومده گفته کارتتو بده برم خوراکی دلم میخواد اینم داده.جاریمم قشنگ رفته برا خودش لباس اینا شلوار خریده خب برادرشوهر کوچیکه منم دیگ فکرکرده این مثل همیشه میره خوراکی بخره یهو دیده لباسه.ولی هیچی نگفت چون واقعا مهربونه.
مشکلی با خوراکی اینا ندارم بخدا چون خودمم رابطم با برادرشوهرم خوبه هم اون میخره برام هم من.
حالا قضیه این شلوارو شوهر من نمیدونست.من امروز ناخواسته بهش گفتم و خیلی عصبی شد گفت خیلی ندید بدیده.گفت فردا کارتو از داداش کوچیکه میگیرم.گفتم پول خودشه گفت مگه اون پول داره پول مغازس که میره تو کارت اونم دختره میاد میبره خرید فلان.هرروزم سفارش ناهار بیرون میده این برادرشوهرم حساب میکنه.از این میسوزم مالشو دودستی چسبیده پول فروش مرغایی که برای ما و برادرشوهر کوچیکمه و اون استفاده میکنه.
(قضیه شلواری که خریده هم از دهن مادرشوهرم پرید بیرون به من گفت وگرنه از شوهرم چون حساب میبرن به اون نمیگن)شوهرم گفت فردا خودم میدونم چیکار کنم گفتم منو خراب نکن نگو من گفتم گفت ن نمیگم.بنظرتون نباید میگفتم.؟یکم پشیمون شدم یکمم گفتم حقشه چون خیلیی پروعه خیلی. اینم بگم واسه روز دختر که مادرشوهرم برامون لباس خرید هم برای من هم جاریم
دیدم از کارت شوهر من خریده واسه جفتمون اونم از خدا خواسته بدو بدو رفته پیش مادرشوهرم که رنگ لباسشو انتخاب کنه ولی من نه منم دیگ هیچی نگفتم ینی اینجوری پروعه بخاطر همین حرصم گزفته میدونمم فردا نامزدم حتما باهاش برخورد میکنه بنظرتون نباید میگفتم یا خوب شد ک گفتم