بوی خیانت💔

بهش گفتم ضبط کن میگه میفهمه دیگه اطمینان نمیکنه بهم 

اون احمق رو که من نگاه نمیکنم

چون سالهاست دوستیم اصلا برام جز خونواده شده

ولی اینکه تا این حد همراهیش کرده برام عجیبهسر خیانت قبلیش همه رو میدونست چون بهم نگفته بود خیلی حالم بد شد هرچی تونستم بارش کردم واسه همین الان گزارش میده  

داداش دارم میمیرم 

اگه بی دست و پا بودم درب داغون بودم دلم نمیسوخت

ولی برای زندگیمون اینقدر از خودگذشتگی دارم اگه منو ببینید باورتون نمیشه به من خیانت شده اگه اونم ببینید باورتون نمیشه دبخاد به من خیانت کنه

من نفس میکشم ولی درد دارم 

این همه سال زندگی این همه بالا و بلندی این همه موانع تازه دوساله خونه دارشدم اونم دارم قسط میدم

چرا این هرزگی رو میکنه

اخه زنهایی که کنار خیابون هستن چه جذابیتی داره اونایی که زیر هزار نفر خوابیدن و بوی تعفن میدن ازر منی که در سخت ترین روزهای زندگیم خوش پوش و آراسته بودم و نه نگفتم بهش ارجحیت دارن؟  بخدا بعد خیانتش گفتم بمیره هم دست از پا خطا نمیکنه ولی میره قیمت میگیره خدااا

میدونی همسرم همه چیز رو به اون میگه اونم به من منتقل میکنه حتی دعوای پریشب که الان قهریم رو بهش گفته اینم بهش گفته قبول کن سابقه بدی داری و تا اخر عمر این بار به دوشت هست

حتی تو اون دعوا به شوهرم گفتم بهت گفته بودم اگه خیانت ببینم با همکار یا دوستات رفیق میشم محض یاداوری میگم براش گرون تموم شد حتی به این دوستش گفت که زنم اینو گفته

میدونی همکار اش تا حالا چند نفر شماره منو پیدا کردن به من زنگ زدن و التماس که باهم باشیم باورتون میشه؟حالم داره به هم میخوره من بهشم گفتم که این طور شده رنگش پرید و گفتم ببین من اگه بخام راحت بی آبروت میکنم ولی اصالت فرق میکنه این قضیه واسه 4 یا 3 دسال پیشه 

واسه همین میگم نمیترسه باهاشون رفیق شم؟

اون مثل سگ ترسیده بود و توبه کرده بود

گفتم از دیوار کسی بالا نرو که دیوار تو کوتاهتره 

میدونی دردش الان اینه که آبروم رو پیش دخترم برد به دوستش میگفت 

اون ترس ابرو داره و این هوس ها رو داره>؟

عزیزم داری جدی میگی؟ یعنی داری این درد رو تحمل میکنی؟ مگه میشه

جنس زن نمیتونه زیر این فشار تو چطور میتونی  

یا خدای بزرگ این دیگه چیه من شنیدم 

راستی الان رفتم پیش مشاور سابقمون زنگ همین دوستمون زدم گذاشتم رو اسپیکر که مشاورم بشنوه گفتم جون مادرت مرگ عزیزت داری راست میگی یا سربه سرم میزاری گفت قسم میخورم مگه خرم به هرحال گفتم هر وقت موقعیت جور شد لوکیشن بده

مشاورم گفت میتونی یه زن بندازی تو دامنش زنگ مامور بزنی چون هستن این زنها که پول میگیرن( ببین اگه میگم این کار رو کنم چون میدونم این شوهر من دنبال این کارها هست یا دیر یا زود) 

گفتم اینطور دوست ندارم بزار خودشون پیدا کنن بعد ادرس بده با مامور برم بالاسرشون  

خدا میدونه تا کی تحمل میکنم

گاهی میگم بزار هرکاری میخاد بکنه منم جبران میکنم 

منم سرزندگیم هستم و خیانت کنم 

این فکرها داره نابودم میکنه