خونه خواهرمم
بابام با خواهرم اینا میمونه
سنش بالاست
الان دارم صبونه میخورم نشسته روبروم داره نگا میکنه لقمه رد نمیشه از گلوم
چرااخه
شاید دلش تنگ شده برات.. 😕
خواهرت اذیت نیست؟؟
لقمه تو هیچی .داماد بدبختتون
داره کیف میکنه از دیدنت.. چرا بد دلی اینقد
استارتر من چون عاشق پدرمم
وخیلی باحال غذا میخوره
همیشه موقع غذا خوردن بهش زل میزنم
خدا رحمت کنه بابامو همینطور نگاه میکرد .داداشم داشت صبحونه میخورد بهش گفت بابا میخوری؟دلت میخواد ؟گفت نه .
داداشم گفت پس نگاه نکن ...ماغش کردیم الانم یادم اومد بالبخند مینویسم ،
بابام گفتش برو پی کارت کی نگاه کردم 🤣🤣🤣
من معمولا یه دونه تخم مرغ صبحونه میخوردم خونه خواهر شوهرم داشتیم میخوردیم اونا همه پنیری ان ،پنیر وچای وگردو اینا میخوردن پدرشوهرش گفت فلانی منو میگفت ،اعیونی میخوره ....
من اگه مواد مذاب میخوردم اون لحظه راحتر بود برام .دانشجو بودم از شب مونده بودم اونجا
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
