ببین فخرالدین و طوبی تو خونه حله گیر میوفتن بخاطر جهانگیر فخرالدین به طوبی میگه که بهم شلیک تا زنده بمونید طوبی این کار را انجام نمیده فخر الدین به خودش شلیک میکنه و میره بیمارستان بعد که به هوش میاد میبرن اعدامش میکنن
شیث طوبی را از خونه میندازه بیرون و طوبی میره خونه حله تا اینکه طوبی میخواد بره ایران میبینه که خواهرش میخواد خودکشی کنه که شیث هردوشون میندازه انباری
بعد غزاله و سعید میرن بچه پریزاد بهش میدن وماشین قرار. میکن شیثو پریزاد میکشه بعد چند سال میخوان برن ایران که گیر میوفتن توی زندان که ساعد حکم اعدام به طوبی میده و میره انفرادی برای اعدام که آمریکا که از قبل حمله کرده بود موشک بارون میکنه و بعثی ها فرار میکنن
مصطفی با بقیه میان توی اون زندان که مردمو آزاد کنن که میبینه پریزاد اونجاست بعد مادرشو از انفرادی میاره بیرون و میرن ایران و بعد چند ماه طوبی بر میگرده عراق برای خونه حله و موکب و فخرالدین توی خونه حله زندانی بوده که ساعد اونو با خودش میبره و طوبی هیچی نمیفهمه