امروز همسرم عمل فتق انجام داد. بعد من از ۶ صبح بیدار شدم تا هم بچه ها به موقع به مدرسه برسن هم همسرم رو برسونم بیمارستان. اول اونو بردم که گفتن دکتر ۷ و نیم به بعد میاد. موند بیمارستان. منم برگشتم بچه ها رو بردم مدرسه و دوباره برگشتم پیشش. ۲ ساعت عملش طول کشید. وقتی اوردنش بخش گفت تشنمه که یه کم آب بهش دادم.بعد گفت آبمیوه شیرین میخوام که رفتم از پایین بگیرم تا برگشتم بهش دادم خورد که پرستار صدام کرد گفت شما برید پایین یه خانم دیگه میخواد بیاد پیش مریضتون. گفتم خانم کیه؟ هیچکس حتی خانواده اش خبر ندارن. گفت نمیدونم بعد زنگ زد به نگهبانی گفتم اسمش رو بپرسید شاید تشابه اسمیه. اسم همسرم رو گفت و خودش رو شهره معرفی کرد. گفتم نمیشناسم.
خلاصه رفتم پایین دیدم یه زن حدود ۳۵ تا ۳۸ ساله بود گفتم شما؟ گفت من دوست کوه فلانی هستم. بعد گفت تو چیکارشی؟ گفتم من همسرشم بعد بدون حرفی پرید تو اسانسور و ده دقیقه بعد اومد سریع رفت بیرون. منم هنگ بودم رفتم بالا از همسرم پرسیدم گفت پرستاره فلان بیمارستانه دوستم که دکتره فرستادتش که حالمو بپرسه... سوالم اینه میگه طرف شوهر داره بعد به دستور یکی دیگه اومده شوهر منو ببینه که چی بشه؟ بعد چرا از من پرسید چیکارشی؟ بعد چرا گفتم همسرشم هیچی نگفت و زود رفت نمیتونست بگه چطوره یا مثلا سلام کنه؟ لطفا هرکی هرچی به ذهنش میرسه بگه خودم واقعا گیجم...