نمیشه
هی با خودم کلنجار میرم
نمیتونم
کاش تو شکم مامانم مرده بودم کاااااااااااش
مگه من خواستم مهر حروم زادگی تا ابد ب روحم بخوره
چقد از بابام متنفر شدم خیلی دوسش داشتم و دارم چرا اینجوری میکنه چرا ازم فاصله میگیره دلم میخاد برم بغلش کنم بگم با همه کارایی ک کردی دوستت دارم اخه بی معرفت چرا جواب تماسام ذو نمیدی
ی پدر چقد میتونه بی نعرفت باشه
همین الان اشکام میاد واسه هبچ کسم مهم نیس