من خيلي چيزا رو تحمل كردم ي بار نامزد بوديم رفتيم شهربازي بعد ديدم رفت سمت ٣ تا خانم يكيشون مامان بود و ٢ تا دختراش
بعد من اصلا نرفتم جلو گفتم ب درك هركي كه هست ديدم نيومد و مشغول حرف زدن شده ديدم يكي از دخترا داره گريه ميكنه😑بعد ك اومد گفتم أينا كي بودن دختر چش بود گفت دوست دختر قبليم😒😒😒😒😒😒😒😒گفتم حالا چه مرضيش بود گفت فهميده نامزد كردم كريه ميكرد😒😒😒ببين چ رويي داره 😤😤😤😤
دلم ميخواست نصفش كنم همون وسطططططط😵😵😵
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
